نگاهی به اشعار کتاب‏ آموزش قرآن اول دبستان

پدیدآورمهروش طهوری

نشریهمجله کتاب ماه کودک و نوجوان

شماره نشریه88

تاریخ انتشار1390/01/15

منبع مقاله

share 2289 بازدید
نگاهی به اشعار کتاب‏ آموزش قرآن اول دبستان

مهروش طهوری

عنوان کتاب:آموزش قرآن-اول دبستان
مؤلفان:ابو الفضل انوشه‏پور-غلامعباس سرشور خراسانی-سید مهدی سیف-مسعود وکیل
شاعر:کبری هاشمی
تصویرگر:نفیسه شهداری
ناشر:وزارت آموزش و پرورش-سازمان پژوهش‏ و برنامه‏ریزی آموزشی(اداره کل چاپ و توزیع‏ کتاب‏های درسی)
نوبت چاپ:هفتم(با تجدید نظر کلی)-1383
تعداد صفحات:60 صفحه
کتاب آموزش قرآن پایهء اول دبستان که‏ نخستین‏بار در سال 1383 خورشید،با ظاهر و محتوای جدید خود،روانهء مدارس ابتدایی این‏ سرزمین شد،نورسیده است و به قول دوستان گروه‏ قرآن دفتر برنامه‏ریزی و تألیف کتب درسی،با نورسیده باید مهربان بود.1
البته تفاوت نورسیدگان عالم انسانی با نورسیدگان عالم نشر،این است که در مورد نخست، معمولا یقین داریم که«خطا بر قلم صنع نرفت»، ولی در مورد دیگر،بیاد ببینیم و بخوانیم و بسنجیم‏ که آیا خطایی بر قلم پدیدآورنده یا پدیدآورندگان رفته‏ است و یا نه و اگر رفته،وظیفهء ماست که بگوییم تا این‏ نوزاد،ناقص الخلقه رشد نکند.
راقم این سطور،با کم کیف آموزش قرآن‏ کریم در کتاب مذکور و تناسب آموزه‏ها با توانایی‏های‏ مخاطب،کاری ندارد که این امر،نه در صلاحیت و نه‏ در تخصص اوست.آن‏چه در یادداشت حاضر مد نظر قرار گرفته،ویژگی‏های هفت سرودهء خانم کبری‏ هاشمی است که جانشین ترجمهء هفت سوره از قرآن‏ شده.ناگفته نماند که جز این هفت سوره،هیچ سورهء دیگری و جز این هفت سروده،هیچ نظم دیگری در کتاب وجود ندارد.
براساس ادعای مؤلفان کتاب«به منظور جذابیت و تنوع در آموزش قرآن و آشنایی اجمالی‏ دانش‏آموزان با مفاهم سوره‏های کتاب،برای هر سوره،یک سرود زیبا آورده شده است.»2 مهم‏ترین دغدغه بنده دربارهء این اشعار که‏ همگی در قالب چارپاره سروده شده است،در سه‏ سؤال خلاصه می‏شود:
1-آیا واقعا هریک از این شعرها می‏تواند خوانندهء حدودا هفت سالهء خود را به صورت اجمالی، با مفاهیم سرودهء مربوطه آشنا کند؟
2-آیا زبان و دایره واژگان این سروده‏ها برای‏ مخاطبش مناسب است؟
3-آیا می‏توان این شعرها را با صفت«زیبا» توصیف کرد؟
در ادامه و به عنوان نمونه،چهار شعر از هفت‏ شعر کتاب را می‏آورم و هریک را از سه منظر یادشده،بررسی می‏کنم.البته نیازی نیست یادآوری‏ کنیم که این چهار شعر در حقیقت،بیش از 57% محتوای ادبی کتاب آموزش قرآن کلاس اول ابتدایی‏ را شامل می‏شود.
چهارپاره‏ای را که جانشین ترجمهء سورهء«ناس» شده است،باهم می‏خوانیم:
«در این دنیا خدایا! مرا پشت و پناهی‏ کمک کن تا نیفتم‏ درون پرتگاهی‏ تویی در هر زمانی‏ مرا یار و نگهبان‏ دل و جانم نگه‏دار به دور از شر شیطان‏ اگر باشی تو با من‏ بدی‏ها دور دور است‏ دل و جانم،خدایا! پر از امید و نور است»
در این سوره،بر کلمهء«ناس»،بیش از هر کلمهء دیگری تأکید شده است و هیمن،از اهمیت مفهوم‏ «مردم»و نقش محوری آن در سورهء موردنظر حکایت می‏کند،اما در شعر مربوطه،این مفهوم اساسا نادیده گرفته شده است.در این شعر،هیچ خبری از
«رب الناس» ،
«ملک الناس»
و
«اله الناس»
نیست و دو آیهء
«من شر الوسواس الخناس»
و
«الذی یوسوس
فی صدور الناس»
،به صورت دو بیت
«دل و جانم‏ نگه‏دار/ به دور از شر شیطان»
و
«اگر باشی تو با من/ بدی‏ها دور دور است»
درآمده است و هیچ نشانه‏ای‏ هم از آیهء
«من الجنة و الناس»
وجود ندارد.
بنابراین،شاعر دست کم از بنیادی‏ترین مفهوم‏ سوره که شارح دیدگاه جامعه‏شناختی کتاب آسمانی مسلمانان است،غفلت ورزیده و از تمام یا بخش‏ اعظم چهار آیه از شش آیهء سوره،چشم‏پوشی کرده‏ است.به این ترتیب،چه‏چیزی از مفهوم سوره-ولو به صورت اجمالی-باقی می‏ماند؟
گذشته از ارتباط سست معنایی بین سورهء «ناس»و سرودهء معادلش،در شعر مورد بحث کلمات‏ شیطان»به چشم می‏خورد که به دایره واژگان‏ مخاطب تعلق ندارد.
در شعر مورد بحث،بی‏اغراق،هیچ خیال و تصویر و لحظهء شاعرانه یا کشف زبانی دیده نمی‏شود و حتی اگر بیت
«دل و جانم خدایا!/ پر از امید و نور است»
را هم درنظربگیریم،باز نمی‏توانیم بگوییم‏ که تعبیر استعاری«پر بودن دل از نور»کشف خانم‏ هاشمی است؛زیرا مردم عامی ما نیز در مکالمات‏ روزمرهء خود،به کرات از این تعبیر استفاده می‏کنند.
جابه‏جایی غیر کودکانه و نابه‏جای ارکان جمله‏ در بیت‏های
«کمک کن تا نیفتم/ درون پرتگاهی»
یا
«دل و جانم نگه‏دار/ به دور از شر شیطان»
،به‏ اضافهء حذف«را»پس از«دل و جانم»،تنها نمونه‏ای‏ از موارد متعتدد ضعف تألیف در این شعر است.
حال به چهارپاره‏ای می‏رسیم که برای سورهء «کوثر»سروده شده است:
«زهرای کوثر آمد خندان و شاد و خوشرو با دامنی پر از گل‏ با غنچه‏های خوشبو روس سرش ستاره‏ یک تاج آسمانی است‏ بر صورت قشنگش‏ لبخند و مهربانی است‏ بابای خوب زهرا
بوسید صورتش را او با فرشته‏ها گفت: شکر خدای دانا»
مهم‏ترین هدف این سوره،تأکید بر ابتر نبودن‏ پیامبر(ص)و جریان داشتن خون نبوت در رگ‏های‏ نسل‏های بعد است و نمی‏توان این سوره را تنها مدح‏ حضرت زهرا(س)به‏شمارآورد.درحالی‏که در شعر خانم هاشمی،چیزی از این مفهوم به چشم‏ نمی‏خورد.
این چهارپاره،کم‏ترین حد جوهر شاعرانگی را دارد. خانم هاشمی در جایی،3در دفاع از شعر مذکور گفته که‏ در بیتی از آن،نگین‏های تاج حضرت زهرا(س)را به‏ ستاره تشبیه کرده و از آن‏جا که تشبیه از عناصر تخیل است،پس این شعر خالی از جوهر شاعرانگی‏ نیست.
اولا ایشان ستارهء روی سر حضرت زهرا(س) را به تاجی آسمانی تشبیه کرده،نه نگین‏های تاج را به ستاره.ثانیا این خیالبندی از اساس ضعیف است؛ زیرا خواننده نمی‏فهمد که منظور از آن ستاره‏ چیست.ثالثا تنها با وجود یک بیت-آن هم با این‏ مایه از قدرت-نمی‏توان گفت که سروده‏ای،جوهر شاعرانه دارد.
ضمنا در این شعر هم کلماتی چون«یاری»و «لطف»وجود دارد که جزو دایره واژگان کودکان‏ حدودا هفت ساله نیست.
چهارپارهء زیر،جانشین ترجمهء سورهء«نصر»شده‏ است:
«خبر خبر که آمده‏ به شهر ما نور و امید به یاری و لطف خدا دوباره یک مژده رسید شکوفه‏ها سبد سبد روی سر فرشته‏ها به باغ گل رسیده‏اند مردم شاد شهر ما سپاس و شکرت ای خدا! که یار خوب ما تویی‏ برای قلب بچه‏ها خدای آشنا تویی»
با این‏که در شعر بالا،یک‏بار از«شهر»،یک‏بار از«مردم شاد شهر»و یک‏بار از«مژده»سخن به‏ میان آمده،اما هیچ اشارهء مشخصی به«فتح مکه»، «شهر مکه»یا«پیروزی مسلمانان»نشده است.
از نظر زیبا شناختی،این شعر نیز همانند شعرهای دیگر،از شور و شگرد شاعرانه خالی است و دو تصویر آن نیز-یعنی فرشتگانی که روی سرشان‏ سبد شکوفه گرفته‏اند و مردم شهری که به باغ گل‏ می‏رسند-بسیار خنثی به‏نظرمی‏رسد.
بیت
«برای قلب بچه‏ها/ خدای آشنا تویی»
-که‏ احتمالا منظور شاعر در آن«خدایا!تو با قلب بچه‏ها آشنایی»بوده-نمونه‏ای از موارد ضعف تألیف در این‏ شعر است.
آخرین شعر کتاب،جانشین سورهء«فلق» شده است:
«خدایا آفریدی‏ برایم روشنایی‏ تمام آسمان شد پر از نور طلایی‏ دلم پر کن ز مهرت‏ که باشد پاک و روشن‏ همیشه دور گردان‏ حسد را از دل من دعا و یاد خوبت‏ همیشه بر زبانم‏ به جز لبخند و شادی‏ نباشد بر لبانم»
در این شعر،هیچ نشانه‏ای از سه آیهء «من شر ما خلق» ، «و من شر غاسق اذا وقب» و «من شر النفاثات فی العقد»
وجود ندارد.یعنی سه پنجم سوره‏ نادیده گرفته شده است.در این شعر نیز هیچ عاطفه، خیال یا تصویر شاعرانه‏ای به‏کارنرفته و زبان بسیار سست و نارساست.به عنوان مثال،می‏توان به بیت‏
«دلم پر کن ز مهرت/ که باشد پاک و روشن»
اشاره‏ کرد.صفت«طلایی»برای نور بسیار خنثی است و کلماتی چون«مهر»و«حسد»به دایره واژگان‏ مخاطبان این شعر تعلق ندارد.
اشکالاتی از این دست،در سه شعر دیگر کتاب‏
موردنظر نیز فراوان وجود دارد و تقریبا آن‏چه گفته‏ شد،در مورد آن‏ها هم صدق می‏کند.
خانم هاشمی،در پاسخ به نقدی که دربارهء شعرهای کتاب آموزش قرآن پایهء اول نوشته شده‏ بود؛،اظهار داشته‏اند:
«با توجه به مطالب ذکرشده دربارهء محدودیت‏های شعر کودک و قالب‏هایی که با سفارش موضوع خاص مذهبی همراه می‏شوند، هم‏چنین پیوست‏هایی که به سفارشات افزوده‏ می‏شوند،شاعر در باریک‏راهی قرار می‏گیرد که به‏ انتخاب واژگان و مفاهمی محدود،مجبور می‏شود. او با تنگناهای به وجود آمده،باید بتواند اثری خلق‏ کند که حامل پیام سوره‏های مشخص‏شدهء قرآن‏ باشد تا کودک با توجه به ویژگی‏های سنی خود،پیام‏ را دریافت کند و نیز تصویر واضحی از مفاهم در ذهن خود مجسم کند.هم‏چنین،کتاب درسی قرآن‏ نیز از آوردن ترجمهء فارسی سوره‏ها بی‏نیاز شود.»5
به گمان من،خانم هاشمی خلاف اظهار خود، برای به شعر درآوردن معنای سوره‏ها،دست‏شان را بازتر از آن گرفته‏اند که مفهومی مقیدشان کند و اتفاقا هیچ تصویر واضحی از مفاهیم سوره‏های موردنظر ارائه نداده‏اند.هم‏چنین،در انتخاب زبان و دایره‏ واژگان مناسب برای کودکان هم وسواسی به کار نبرده‏اند و دغدغه‏های زیباشناختی ایشان نیز قابل‏ توجه نیست.
کارشناسان گروه قرآن دفتر تألیف،در مقدمهء همان پاسخ خانم هاشمی،نوشته‏اند:
«...پس از جست‏وجو در منابع شعر کودک، اعم از کتاب و نرم‏افزاد و عدم وجود اشعاری حاوی‏ مفاهیم سوره‏های موردنظر،از تعدادی از شاعران‏ عزیز خواسته شد که در این‏باره شعرهایی بسرایند.»6
و در ادامه به خواننده فهمانده‏اند که از میان آن‏ شاعران،تنها خانم هاشمی به این دعوت لبیک‏ گفته‏اند و به این ترتیب،درصدد توجیه این نکتهء سؤال‏برانگیز برآمده‏اند که چرا تمام شعرهای کتاب‏ آموزش قرآن کلاس اول دبستان،سرودهء یک نفر است.
به نظر من،دیدگاهی که هفت شعر یادشده را به عنوان جانشین ترجمهء هفت سوره از قرآن پذیرفته‏ است،به راحتی می‏توانست در میان آثار خودجوش‏ شاعران دیگر،اشعاری بیابد که با مفاهیم سوره‏های‏ موردنظر نسبتی مشاهب داشته،اما از عیار هنری‏ بالاتری برخوردار باشد.
خانم هاشمی،در همان مطلبی که ذکرش رفت، در بیان محدودیت‏های‏شان برای انتخاب واژه‏ها و سرودن شعرهایی با این ویژگی‏ها،نوشته‏اند:
«اما از طرف دیگر نیز باید این محدودیت را در نظر گرفته که دانش‏آموزان پایهء اول هنوز قادر به‏ خواندن همهء کلمات نیستند.بنابراین با استفاده از واژه‏های کتاب بخوانیم که برای آنان آشناست، می‏توان در خواندن شعر یاریگر آن‏ها بود.»7
اولا براساس برنامهء پیشنهاد ی وزارت آموزش‏ و پرورش،آموزش سوره‏ها از هفتهء سوم مهر-یعنی‏ زمانی که کلاس اولی‏ها حتی یک کلمه از شعرهای‏ خانم هاشمی را نمی‏توانند بخوانند-آغاز می‏شود. ثانیا و به فرض این‏که بچه‏ها از همان آغاز سال‏ تحصیلی بتوانند تمام کلمات کتاب‏های«بخوانیم»و «بنویسیم»را هم بخوانند،باز کلمات و عباراتی از قبیل«هر دم»،«در پی هم»،«لطف»،«یار»،«یار ی»، «درون پرتگاه»،«شر شیطان»،«حسد»و...برای‏ آنان نامناسب است.ثالثا خانم هاشمی ظاهرا هیچ‏ محدودیتی برای استفاده از کلمات دشوار نداشته‏اند.
امیدواریم که چاپ‏های بعدی این کتاب‏ پیراسته‏تر باشد و ما با انگیزهء افزودن بر جذابیت‏ شیوه‏های آموزشی و استفاده از روش‏های هنری‏ برای انتقال مفاهیم موردنظر،هم به مفهوم و هم به‏ هنر ستم نکنیم.

پی‏نوشت:

(1).«با نورسیده مهربان‏تر باشیم»،گروه قرآن دفتر برنامه‏ریزی و تألیف کتب درسی،رشد آموزش ابتدایی، شمارهء 62،آذر 1383،صص 31-33.
(2).آموزش قرآن اول دبستان،ابو الفضل انوشه‏پور و...،چاپ هفتم(با تجدید نظر کلی)،ادارهء کل چاپ و توزیع کتاب‏های درسی،1383،ص(«و».
(3).«نکاتی چند دربارهء اشعار کتاب آموزش قرآن پایهء اول ابتدایی»،کبری هاشمی،رشد آموزش ابتدایی،شمارهء 62،آذر 1383،ص 32.
(4).«قدم نورسیده مبارک»،سید مجید کمالی،رشد آموزش ابتدایی،شمارهء 57.
(5).«نکاتی چند دربارهء...»،ص 32.
(6).«با نورسیده...»،ص 31.
(7).«نکاتی چند دربارهء...»،ص 33.

مقالات مشابه

تنويع و تقسيم مباحث علوم قرآن

نام نشریهقرآن شناخت

نام نویسندهعلی‌اوسط باقری

نقد ديدگاه مستشرقان در مورد تاثيرپذيري قرآن از اشعار عصر نزول

نام نشریهقرآن پژوهي خاورشناسان

نام نویسندهاسماعیل ابراهیمی, محمد جواد اسکندرلو